بدون عنوان
سلام نفس مامان سلام زندگی من سلام بهترین نعمت خدا امروز من بعد از مدتها بلاخره رسیدم بیام تو وبلاگ شما و از این مدتی که نبودم را برات بنویسم. جان مامان برات بگه که نورزو ما همگی اهواز بودیم مثل همه سالهای گذشته البته امسال نوروز مراسم دایی امیر را داشتیم . دایی امیر مهربون با زندایی بهاره عقد کرد. وای خیلی خوب بود و خیلی بهمون خوش گذشت. تو همه عاشق شادی و نای نای بودی و همش شیطونی می کردی . من صاحب یه موبایل جدید اپل شدم مامان جان و بابا جان برای عیدی به من هدیه دادن .به شما هم یه النگوی پهن هدیه دادن و خاله ندا کلی پول بهت هدیه داد اینقدر زیاد که تو دستت جا نمی گرفتند. النای عزیزم پدر جان نوروز برات یه مرغ و یه خروس ...
نویسنده :
مامان ویدا
10:32